بهترین

ساخت وبلاگ
سلام

این اخرین نوشته من در اخرین دقایق باز مانده از عمرم هست.این روزها عجيب دلتنگم.

وجودم جزترانه غم چیزی سرنمیدهددراین غمکده عشق حرفهایم دیگربرای کسی تکرار

نمی شود چه پایان غمگینی داشت افسانه من.

صحن دلم بارفتنت ویرانه شدو گردو وغبار غربت برجانم نشست دفترزندگی ام ورق خورد

واین اخرین صفحه از این دفترچه غمناک است. این روز ها مرگ هم درنبودن تو عاشقانه

برایم لبخند می زند و عجیب است که من اغوشم رابرای مرگ باز کرده ام. این روزها برسیاهی

مرگ میخ کوب شده ام و گلویم هر ثانیه در دار اعدام سفت و سفتر می شود و من بی انکه

چشم از این جاده بردارم دارم جان میدهم.

نمیدانم چرا تقدیرم این گونه نوشته شده است.نمیدانم چرا با امدنت براین کره خاكی

 می بایست من برای همیشه قدم از خاک این زمین بردارم وباز هم درشهر دیگر و

با تنهایی خود هم سفر بشوم. اری امروز روز میلاد توست و تنها هدیه من جملات

 درد ناکی است که بر این کاغذ نوشته شده است. عزیزم من را برای هزاران و

 هزاران بارم ببخش.ای کاش کلمات زیباتر از این یاد داشتم تا در این روز زیبا

 تقدیمت کنم.

نمیدانم چندشمع بر کیک تولدت بگذارم و نمیدانم تو بعد از رفتن من چند شمع برسنگ

قبرم روشن می کنی و نمیدانم که برایم اشک خواهی ریخت و نخواهم دانست  در اولین

 لحظه که بشنویی من مرده ام اولین چیزی که در

  ذهنت تدایی می شود چیست.ولی همیشه می دانم برای طی کردن عرض جاده ها

می بایست چشمانم راببندم وهیچ پروایی ازاین جاده هانداشته باشم چون که میدانم

چشمان توهیچ گاه به من خیانت نخواهندکرد.دستانم داردازحرکت می ایستد و

چشمانم دارد تارو تار تر می بینند ولی نه کسی دستانم را لمس می کند و نه کسی

  در جاده انتظاربه سویم می اید.

ولی من هنوز در اخرین غم نوشته ام نام زیبای تو را تکرار می کنم تازبانم با نام

تو برای همیشه متوقف شود. و در اخرین نفسهایم دروازه قلبم را باز می کنم تا

ازاین زندان غم زده پر بگشایی و براولین شاخه سبز بنشینی وبه جسم بی جان

من که به زیر توده های خاک سیاه می رود بنگری و می خواهم با تمام وجودت

حس کنی که من چند سالی زندان بان زندان تو بوده ام و این برایم بهترین افتخار است


 الهام عزیزم این هم پایان عمر من

بدان که همیشه در قلب من  هستي دوستت دارم

  بهترین...
ما را در سایت بهترین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مدیر bartar91 بازدید : 205 تاريخ : سه شنبه 17 بهمن 1391 ساعت: 21:08

سلام


فاصله میان ما که کم نیست این تقدیر درد ناک اخر که پایانی ندارد.میان این اسمان

دستم قلم گرفت و زبانم نام زیبای تو را تکرار کرد .و در اخر جسم بی جانم به یاد تو

به زیر این خاک خواهد رفت.تو امدی و در جواب همه حرفهاین گفتی که دلم برایت

سوخت. سکوت کردم و در مقابل حرفت افسوس که نشنیدی حرفهایم راقلبم را در

زیر نگاهای دلسوزانه ات لهه کردی و در اخر معنی دوست داشتن را با رفتنت به من

اموختی و من باز هم در مقابلت سکوت خواهم کرد. سالهاست که با عکست در این

شهر زندگی کرده ام و میدانم سالها با این عکسهایت سر خواهم کرد.اخر اموختم

که تقدیر سوزناک من با تقدیر تو یکسان نیست. این از تقدیر سیاه من است که رفتی

میدانم.برای نرفتنت هیچ چاره ای نیست این را خوب میدانم .این قلب را برایت فرش

زیر قدمهایت می کنم ارام برو نگاهت را به زیر پاهایت بنداز این همان قلب عاشق من

است که به زیر پایت است الهام من با قدمهایت که از من دور می شوی به روزهای

بدون من فکر کن و ببین که من چه غریبانه مردم بدون تو  حلالم کن و با تمام قدرت

گام بردار و به روزهای باقی مانده از عمر من فکر نکن.پایان عمر من نزدیک هست

 دوستت دارم الهام من


بهترین...
ما را در سایت بهترین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مدیر bartar91 بازدید : 152 تاريخ : سه شنبه 17 بهمن 1391 ساعت: 21:08

سلام

بانوی غزلهای گمشده ام تو در این دیار بودی ولي من به دنبال تو به گردجهان

می گشتم.غزلهایم را یک به یک می سرودم اما تو نبودی ومن تکوتنهادرسکوت

ابدیت جان می دادم.زانوانم را در ارزوی دیدن تو بر جاده انتظار میخ کوب کرده

بودن فقط برای دیدن تو.گاهی نبودنت مرا می کشت وترانهایم راسردو بی جان

می کرد ودل گمشده ام رادر این بیابان خشک به دنبال رده پا ای از تو

می کشانید تا در اولین رد پای تو قبری برای جسم بی جانم حفر کنم و خودم را

در مسیر قدمهای تو دفع کنم.اینک بعد از مدتها انتظار و التماس به رسم معرفت

امدی و نشانی در قلبم گذاشتی تا من همه چیز را به نام تقدیر بگذارم و دوباره

به گیسوان زیبای تو چنگ اندازم و برای ماندت دعا کنم.

الهام عزیزم اگه سالها برای امدنت انتظار بکشم لحظه ای از قلبم دور نخواهی

افتاد و عاشقانه پرستشت می کنم دوستت دارم.



بهترین...
ما را در سایت بهترین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مدیر bartar91 بازدید : 158 تاريخ : سه شنبه 17 بهمن 1391 ساعت: 21:08

سلام
< بهترین...
ما را در سایت بهترین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مدیر bartar91 بازدید : 172 تاريخ : سه شنبه 17 بهمن 1391 ساعت: 21:08

 سلام

راستش را بخواهی یادم رفته است تعداد سلامهایی که کردم و تو جواب انها را ندادی.

یک روز از غم می نوشتم غمهایی که با ورود تو انهارا به فراموشی ابدیت سپردم و

وجودم را در وجود تو گره دادم و دست های تورا اعصایی کردم برای برخواستن خودم.

افسوس که به سال نکشیدوباز در غم ابدیت فرو رفتم

همیشه دیده و شنیده بودم که در تولد کیک و شیرینی می دهند و ان روز شادتر از هر

روز دیگری است ولی روز تولد من غمی به بزرگی نبودن تو همه پهنای دلم را فرا

می گیرد.و خود را در زیر خروارهای سنگ مذاب حس می کنم با زخمهای گشاده و

باز و با قلبی پر از درد ولی باز با هر دم نام زیبای تو را فریاد می زنم.

امروز روز تولد من است.منتظرهیچ کس وهیچ چیزی  جزصدای دلنشین تو نیستم و

نخواهم بود. می دانم که برای همیشه تنهایم گذاشتی ولی همواره به یاد تو خواهم بود

وتورا خواهم پرستید و به انتظارت خواهم مرد

امروز خودم را نزدیکتر از مرگ می بینم روز تنهایی روز سکوت روز بی تو بودن

کاش همه می رفتن و تو تنها برای همیشه به من باز می گشتی  هنوز

در فراق تو مانده ام الهام عزیزم دوستت دارم

بهترین...
ما را در سایت بهترین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مدیر bartar91 بازدید : 158 تاريخ : سه شنبه 17 بهمن 1391 ساعت: 21:08

سلام

در نگاهت معنی عشق را دیدم.قلبم صدایی کرد،دستم حرکت کرد.نا خداگاه قلم

را در دستهانم دیدم که دارد

می چرخدو می رقصد قلم به اختیار خود می چرخید و با هر بار چرخیدنش حرفی

و کلمه iای به معنی عشق هک می کرد. و متنی به نام متن عشق را می سرود

این عشق روزها و ماه ها را طی کردو خود را به سال رسانيد.واکنون اولین شمع

را برای اولین یکساله شدنش روشن کرده است. این شمع برای همه دوستا

ن عزیزم که در این مدت یک سال با همه بدی ها و کاستی ها،مرا تحمل کردند

روشن است و می سوزد برای روشنی را عشق دوستانم این روزها را بهانه کنم

برای همه دوستان گلم که در این مدت با نظرات دلنشین خود مرا تنها نگذاشتن

از همه متشکرم

وتو ای الــهــام عـزیــزم تو ای که با نفست عشق رادر نفسم گذاشتی وجسم و

روحت را به من هدیه کردی تا از فرق عشق بسوزم و با نور چشمانت راه عشق

را به من اموختی و سپاس گذارم از عشق ابدی تــــــــودوســـــــتـتــــــــــ دارمـــ


بهترین...
ما را در سایت بهترین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مدیر bartar91 بازدید : 168 تاريخ : سه شنبه 17 بهمن 1391 ساعت: 21:08

سلام

هنوز تنم بوی تن تورا می دهد بوی لحظه های که در اغوش هم بودیم و من

چه عاشقانه می بوسیدم لبهای سرخ توراهنوز دستانم لطافت تن تو را حس

می کند این طنین دلنشین صدای توست که به جسم بیمارم امید زیستن را

بخشیده است. این روزها عجیب دلتنگ دیدار تو هستم .هر روز در جاده های

بی انتهاو گرم وسوزناک جنوب می تازم ولی هرچه بیشتر می تازم راه رسیدن

به تو راپیدانخواهم کرد.این روزها حتی درنخلستانهای سوزناک به دنبال ردپاهای

تومی گردم بااینکه می دانم دراین نخلستانها قدم نگذاشته قلبم چون فواره های

اتش می سوزد از جدایی تو.تنم می لغزد از فکر کردن به لحظه های بی تو بودن

،چه سخت است نگریستن به انتهای جاده ها و ندیدن تو ای ،وراه رسیدن به تو

اینجا نیست.این لحظه دل سپردن من است در کنار تو تقدیم به تو که همه

وجودم از تو سراغ می گیرد دوستت  دارم


بهترین...
ما را در سایت بهترین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مدیر bartar91 بازدید : 143 تاريخ : سه شنبه 17 بهمن 1391 ساعت: 21:08

سلام


برسکوت بی پایان عشق نوشتم دوستت دارم. به گیسوان معطرت چنگ انداختم و نوشتم

 دوستت دارم.چشم به چشم تو دوختم و گفتم دوستت دارم.چه لبخندی نشست به لبهایت ....

با کمی مکث گفتی حالا من برم .تو رفتی و چشمانم را بر جاده های بی پایان به تو رسیدن

به انتظار گذاشتی هر روز بر سر قرارمان می ایم و برایت به یادگارنامه ای می نویسم ودر

زیر ان نامه با خط درشت می نویسم عزیزم چشم به راهتم تا که بیایی.نمی دانم که نه امدی

یا که امدی وچشم به نامه ام نه انداختی.

هنوز سراب این جاده ها نا امیدم نکرده از امدن تو. می دانم تو اخر یکی از این سرابها

می شوی در حقیقت من و من می نویسم برای تو وبه امید دیدن تو


بهترین...
ما را در سایت بهترین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مدیر bartar91 بازدید : 157 تاريخ : سه شنبه 17 بهمن 1391 ساعت: 21:08

سلام

انگار حرفهایمان هر روز باید تکرار شود تا که به یادمان بماندانگار تقدیر

مان نوشته شده به پای هم ولی دلم شکسته در راه توانگار لحظه

اشنایی ما همین دیروز بود که دست در دست هم گذاشتیم وعاشقانه لب درقلب

هم ونهادیم و قدیر را چه بازی هادادیم وقتی که خودمان خواستیم سرنوشتمان را

بسازیم.ولی افسوس دستهایم را رها کردی در کویرخشکیده.افسوس که قدمبر قلبم

گذاشتی وگذر کردی ازنگاه ماینک امروز امده است چرخ چرخید ورق برگشت

خورد،عشقمان سکوت کرد و اکنون تقدیر،مارابازیچه خودقرارداده است تورا در

ان سوی وما در سوی دیگرو فاصله رسیدن را هر روز دیرو دیر تر می کند.تورا

در اسمان می بینم و خودم را در زمین،بهتماشا نشسته ام فلک را،ای ستاره

من چشمکم زن تا تورا بیابم تقدیم به عشقی که به معشوقش نرسیده دوستت دارم



بهترین...
ما را در سایت بهترین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مدیر bartar91 بازدید : 179 تاريخ : سه شنبه 17 بهمن 1391 ساعت: 21:08

سلام

تقدیر امروز مرا بازیچه فرداه قرار داد بی انکه بدانم.

حس تنهایی ام امشب چون سنگ واره های مرگ بر سرم کوبیده می شود.تو

کجایی که حس نمی کنی تنهایی من را ای تقدیر بی پایان مرگ رهایم کن.این

زندگی دیگر برایم معنی زندگی نمی دهد.چون چیزی کم دارد که دیگر به من

باز نمی گردد. امیدم در مقابل نبودن تو به نا امیدی رسید.ای دیوارسنگی

نا امیدی با جسم بی جانم چه می خواهی کنی.

همه طلوع و غروب را دوست دارند .ولی من اوج خورشید را در وسط اسمان

دوست دارم چون در این ساعت حتی سایه ها ،هم از صاحبان انها دور نخواهند شد.

 این کوچه ها دیگر به بن بست رسیده اند من منتظر تو ام ای تقدیر مرگ

 دوستت دارم الهام حتی اگر به من به باورانی که دیگر مال من نیستی


بهترین...
ما را در سایت بهترین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مدیر bartar91 بازدید : 165 تاريخ : سه شنبه 17 بهمن 1391 ساعت: 21:08